loading...
حرف هایی از جنس دل
مدیریت سایت

با سلام خدمت بازدید کنندگان و عاشقان عزیز

خواهشا نظرات خود را بعد از دیدن پست بگذارید ممنون

♥عشقـــــــــــک♥ بازدید : 12 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (0)

 

 

 

قول داده ام...

گاهی ...

هر از گاهی...

فانوس یادت را...

میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچله. روشن کنم...

خیالت راحت . من همان منم

هنوز هم در این شبهای بی خواب و بی خاطره

میان این کوچه های تاریک پرسه می زنم

اما به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد...

خیالت راحت...!

 

 


 

 

 

"سرد است و من تنهایم"

چه جمله ای!

پر از کلیشه ...

پر از تهوع...

جای گرمی نشسته ای و می خوانی:

"سرد است"

یخ نمی کنی...

حس نمی کنی...

که من برای نوشتن همین دو کلمه

چه سرمایی را گذراندم

 

 


 

 

 

بی  تو لحظه ای دلم طاقت نمی اورد

و برف و نا امیدی بر سرم یکریز می بارد....

چگونه بگذرم از عشق. از دلبستگی هایم؟

چگونه میروی با اینکه می دانی چه تنهایم؟

 

 

 

 

 

 

انصاف نبود....

رفتنت با خودت باشد

فراموش کردنت با من...

 


 

 

 

 

دیگر از این شهر...

می خواهم سفر کنم...

چمدانم را بسته ام...

اگر خدا بخواهد امروز میروم...

نشسته ام منتظر قطار...

اما نه در ایستگاه...

روی ریل قطار...

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 51
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 26
  • بازدید ماه : 86
  • بازدید سال : 197
  • بازدید کلی : 4,297
  • کدهای اختصاصی