loading...
حرف هایی از جنس دل
مدیریت سایت

با سلام خدمت بازدید کنندگان و عاشقان عزیز

خواهشا نظرات خود را بعد از دیدن پست بگذارید ممنون

♥عشقـــــــــــک♥ بازدید : 38 چهارشنبه 06 آذر 1392 نظرات (3)

 

 

 

 

شب عروسیه. شب اخره . خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباساشو عوض کنه هر چی منتظر شدن بر نگشته در راهم قفل کرده داماد سراسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه میشه مامان و بابای دختره از پشت در داد میزنند: مریم .دخترم در را باز کن مریم جان سالمی؟؟

...

 اخرش داماد طاقت نمیاره به هر مصیبتی که شده در رو می شکنه میرند تو . مریم ناز مامان و بابا مثل یه عروسک کف اتاق خوابیده . لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده . ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند کنار دست مریم یه کاغذ هست یه کاغذی که با خون یکی شده . بابای مریم میره جلو هنوز هم چیزی که میبینه باور نمی کنه با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره بازش می کنه و می خونه:

 

 

سلام عزیزم دارم برات نامه مینویسم . اخرین نامه ی زندگیمو . اخه اینجا اخر خط زندگیمه . کاش منو تو لباس عروسی میدیدی  مگه نه اینکه همیشه ارزوت همین بود؟؟علی جان دارم میرم . دارم میرم که بدونی تا اخرش رو حرفام ایستادم . می بینی عل بازم تونستم باهات حرف بزنم.

 

 

دیدی بهت گفتم باز هم باهم حرف می زنیم.ولی کاش منم حرفای تو رو می شنیدم .دارم میرم چون قسم خوردم. تو هم قسم خوردی. یادته؟!گفتم یا تو یا مرگ . تو هم همینو گفتی یادته؟! علی ولی تو اینجا نیستی و من تو لباس عروسم تو کجایی؟! داماد قلبم تویی . چرا کنارم نمیای؟کاش میدیدی مریمت چه جوری داره لباس عروسیشو با خونش رنگ می کنه.کاش بودی و میدیدی که مریمت تا اخر رو حرفاش موند علی مریمت داره میره تا بهت ثابت کنه که چه قدر دوستت داشت.حالا که چشمام داره سیاهی میره.حالا که تمام بدنم داره می لرزه .همه ی زندگی داره مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره . روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد یادته؟!روزی که دلامون لرزید یادته؟!روزای خوب عاشقیمون یادته؟!نقشه های ایندمون یادته؟!علی من یادمه. یادمه بزرگترامون همونهایی که همه ی زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوسش داری تنهایی برو سراغش.

 

 

یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم و تو اشکامو پاک کردی . و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر میشه! میسگفتی که من بخندم .علی حالا با ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا باز هم گریه کنم .هنوز یادمه بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست که عشق تو توی قلب منه نه توی چشمام.روزی که بابام ما را از شهر و دیار اواره کرد.چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه اینده ام پول نداشت ولی نمی دونست ارزوی من توی نگاه تو بود نه تو دستات دارم به قولم عمل می کنم هنوز هم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ .پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم نمی تونم ببینم به جای دستای گرم تو دستای یخ زده ی یه غریبه تو دستام باشه. همین جا دیگه تمومش می کنم . واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام . وای علی کاش بودی و میدیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر به هم میان!عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم .دلم برات خیلی تنگ شده . می خوام ببینمت .دستام می لرزه .طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر . منم باهات میام...

 

 

پدر مریم نامه تو دستشه.کمرش شکست.بالای سر جنازه دختر قشنگش وایستاده و گریه می کنه . سرشو برگردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه که چه خاکی تو سرش شده که توی چهارچوب در یه قامت اشنا می بینه.اره پدر علی بود.اونم یه نامه تو دستشه.چشماش قرمزه.صورتش با اشک یکی شده بود . نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفا توش بود.هردو سکوت کردند و به هم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود.پدر علی هم اومده بود نامه پسرشو برسونه به دست مریم .اومده که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده .حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشک های سرد دو مادر و یه داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و اینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند...

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط محمد دوستدار فاطمه در تاریخ 1392/09/08 و 23:23 دقیقه ارسال شده است

مرسی عالی بود خیلی گریه کردم الانم دارم یه فیلم عاشقانه میببینم و فقط گریه میکنمشکلکشکلکشکلکشکلکشکلک

این نظر توسط shayan در تاریخ 1392/09/07 و 20:57 دقیقه ارسال شده است

Ghashang bud...ey jannnn

این نظر توسط علیرضا در تاریخ 1392/09/07 و 11:28 دقیقه ارسال شده است

خیلی قشنگ و عاشقانه بود شکلکشکلکشکلکشکلکشکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 51
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 27
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 30
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 42
  • بازدید ماه : 48
  • بازدید سال : 159
  • بازدید کلی : 4,259
  • کدهای اختصاصی